CNBLUE in PATi PATi Magazine

[Scans] CNBLUE in PATi PATi Magazine June 2013 issue 















نظرات 179 + ارسال نظر

بابا قضیه دیروز عصر
خوب من چطور از دوروز دیگه تو رو ببینم؟؟؟ینی از کجا بات حرف بزنم اونجور می تونم بهت بگم بیای کجا

میگم بهت چی کار کنی

نه اصن تو این حالته تو نمی خندم دیگه گناه داری
حالا چی شد نمیشه؟

همون دیگه نمیشه؟؟

اههههههه مثه ادم بگو بینم چی نمیشه؟

بره هیچی

چرا میخندی؟عاغا ینی چی بگو منم بخندم

rezaalibi 1392/03/12 ساعت 13:00

اهان خط به اسمه باباته

نخیر به اسم خودمه

باشه نمیشه؟؟/

چی نمیشه؟

نیستی که

هستم برو وبت

حالا

این دیگه بره چیه؟

حالا جوابمو تو وبم بده ولی جون من مسخره نکن من فقط همین به ذهنم رسید

نظر بعدیمو تایید نکن هااااا

باعشه

راهی برای حل مشکلت یافتم

اورین

برو به سلامت ولی فردا حوابمو بده بای

خودت میدونی خیلی راحت تر میشیم مگه تو تنها کسی هستی که می خوای ش بدی به من

حالا ببینیم چی میشه

اه بمیرم دیگه سگ نمی گیرم میمیره بعد یه ماه باید غصشو بخوری

ایندفه نمیزارم بمیره
من دیگه میرم خدافس

یه سوال این چیه؟؟؟
بابا جواب بده م3 آدم

این مخفف نیدونم عه

یه سگ تعلیم دیده بود بیشرف یه کاریایی می کرد می گفت گه بخور نمی خورد ولی هر کاری می گفتی می کرد
بو می کشید مثه چیییییییی

رکسم خیلی بچه ی حرف گوش کنی بود میگفتی بشین میخکوب میشد رو زمین عاشق نشستنش بودم
بابام قول داده تابستون یکی دیگه بگیره

نه یه سگ هاسکی بود اسمشم برَد بود
بیشتر تو خونه باغ بود نگهبان ازش مراقبت می کرد بعد اوردمش پیش خودم مرد

اوخیییییییییی

اره مرد بیچاره تیمارش نکردیم دو روز از بیماری م3 سگ مرد

اسمش چی بود؟

اره مگه تو هم داشتی؟

اره اسمش رکس بود مرد

بابا بخدا من بیخودی مزاحمه کسی نمیشم برو از این میر حسین بپرس
بدی نمی خورمت که
زنگم ک نمیزنم من فقط اس میدم

من حوصله LOLرو الان ندارم همینجا حرف بزن

مگه توام سگ داشتی؟

مثلا گفتم اون نظرو تایید نکن حالا چ کنیم

اشتب تاییدش کردم
نیدونم

حالا جواب اون نظرو اینجا بده

سونای وب های بلاگ اسکای از 14 دو روز قفل چطور حرف بزنیم؟؟

اره دیدم نیدونم

پدرمم روحیه میداد
افرین بعد اینکه اونجا رو تمیز کردی لباسا رو اتو بزن
کفشای منم واکس بزن بعد برو ببین توالت تمیزه
همشون با هم مسخرم می کردن

اوخییییییییییییییی

خواهرمم هی میومد و میرفت یه لگد مهمون ما می کرد

فقط گفت شامتو کوفت کردی میشینی تمیزش می کنی این گندی رو که زدی

هیچی دیگه فدای مادرم بشم اصلا کاری بهم نداشت

چیزی بهت نگفت؟

اونم افتاد کیکم پرت کرد
شلپ افتاد رو سرامیک

هیچی دیگه رفت از فر درش اورد منم از اون ور زدم زیر پاش

چرا مگه مرض داشتی؟

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد